
این نسبت جمع کل بدهیها را با جمع کل دارائیها مقایسه میکند. بهعبارتدیگر درصد کل منابعی را که از طریق قرض گرفتن از طلبکاران تأمینشده است، نشان میدهد. طلبکاران ترجیح میدهند که این نسبت کوچکتر باشد چون درصورتیکه ورشکستگی شرکت ریسک کمتری را برای از دست دادن طلب خود تحمل خواهند کرد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه:
این نسبت از تقسیم دارایی ثابت بر ارزش ویژه به دست میآید.
میزان سرمایهگذاری در دارایی ثابت بستگی به نوع صنعت دارد؛ بنابراین بهراحتی نمیتوان نسبت به کم یا زیاد بودن این نسبت اظهارنظر کرد.
بهطورکلی این نسبت نشان میدهد که چه مقدار از ارزش ویژه به مصرف دارایی ثابت رسیده و بهبیاندیگر چه مقدار از سرمایهگذاری صاحبان سهام از گردش عملیات جاری واحد تجاری خارج شده است. وقتی این نسبت پایین باشد نقدینگی بالاست.
باآنکه تعیین کردن حدی مطلوب برای این نسبت مشکل است، اما عدهای از صاحبنظران بر این باورند که این نسبت نباید در واحدهای صنعتی کمتر از ۱۰۰ % و در شرکتهای غیر صنعتی از ۷۵ % تجاوز کند. تجاوز از این حد حاکی از آن است که بخشی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است که مطلوب نمیباشد. (اکبری،۱۳۷۸)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام:
این نسبت نشان میدهد که در مقایسه با وجوهی که از طریق صاحبان سهام تأمینشده، چقدر از منابع مالی توسط بدهی بهدستآمده است. این نسبت معیار مهمی از توانایی پرداخت بدهیهاست، زیرا بالا بودن میزان بدهیها در ساختمان سرمایه، میتواند مشکلاتی را برای پرداخت بهرهها و اصل بدهی در سررسید فراهم آورد. (مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸)
نسبت پوشش هزینه بهره :
تعداد دفعاتی را نشان میدهد که سود قبل از مالیات (یا بعد از مالیات) میتواند هزینه بهره را کاهش دهد. این نسبت معیاری از حاشیه ایمنی است و نشان میدهد که تا چه حد شرکت میتواند کاهش در سود را تحمل کند. (اکبری،۱۳۷۸)
۴- نسبتهای سودآوری
عملکرد کلی شرکت و مدیریت آن از دیدگاه سودآوری و بازدهی سرمایهگذاریها را میتوان با نسبتهای سودآوری موردمطالعه قرار داد. (اکبری،۱۳۷۸)
نسبتهای سودآوری، میزان سودآوری شرکت در یک دوره را نشان میدهند. توانایی تحصیل سود و بازده کافی سرمایهگذاری، معیار سلامت مالی و مدیریت مؤثر شرکت است. معمولاً سرمایهگذاران مایل نیستند در شرکتهایی که توانایی سودآوری ضعیفی دارند سرمایهگذاری کنند، زیرا سودآوری ضعیف، بر قیمت بازار سهام و توانایی پرداخت سود سهام شرکت تأثیر منفی دارد. اعتباردهندگان نیز به اینگونه شرکتها علاقهای ندارند زیرا ممکن است طلب آنها وصول نشود. در تجزیهوتحلیل نسبتهای سودآوری، مبلغ سود را باید نه بهطور مطلق بلکه در ارتباط با منبع تحصیل آن موردبررسی قرار داد. برخی از نسبتهای مهمی که نتایج عملیات شرکت را اندازهگیری میکنند به شرح زیر است :
نسبت سود ناخالص :
حاشیه سود ناخالص، درصد هر ریال فروش را نشان میدهد که پس از کسر قیمت تمامشده کالای فروش رفته باقی میماند. هرچه سود ناخالص بیشتر باشد، بهتر است. سود ناخالص نیز مابهالتفاوت فروش خالص و قیمت تمامشده کالای فروش رفته میباشد.)مدرس و عبدالله زاده، ۱۳۷۸ )
-نسبت سود خالص :
این نسبت نشاندهندهی سودی است که شرکت به ازای هر واحد فروش به دست میآورد. بهبیاندیگر، نسبت حاشیه سود نشان میدهد که چه سهمی از فروش را سود شرکت تشکیل میدهد. پرواضح است که هرچه حاشیه سود افزایش یابد، سودآوری محصولات نیز بالاتر خواهد رفت.)اکبری،۱۳۷۸ (
بازده مجموع داراییها (ROI) :
نسبت سود خالص به مجموع داراییها بازده کل سرمایهگذاری شرکت را نشان میدهد که آن را با سه حرف (ROI) نشان میدهند.
بازده مجموع داراییها را میتوان بهصورت دیگری نیز نشان داد که به فرمول دو پونت معروف است و در آن ارتباط بین حاشیه سود و گردش مجموع داراییها نشان داده میشود.)وستون و بریگام،۱۳۶۲ (
گردش مجموع داراییها × حاشیه سود خالص = بازده مجموع داراییها
درنتیجه :
بازده مجموع داراییها را میتوان از طریق افزایش حاشیه سود یا گردش مجموع داراییها افزایش داد. البته نسبت اخیر تااندازهای به نوع صنعت بستگی دارد. برای مثال خردهفروشان و مشابه آنها امکان بالقوه بیشتری برای افزایش نسبت گردش مجموع داراییها دارند تا شرکتهای خدماتی و آب و برق. باوجوداین، حاشیه سود در یک صنعت میتواند بسیار متغیر باشد، زیرا تابعی از فروش، کنترل هزینهها و قیمتها میباشد. درنتیجه شرکتی که سعی در افزایش بازده مجموع داراییها دارد میتواند با استفاده از رابطه متقابلی که در فرمول دو پونت وجود دارد، عوامل مؤثر را شناسایی میکند.)مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸ (
بازده حقوق صاحبان سهام عادی (ROE):
بازده سرمایهگذاری صاحبان سهام عادی را نشان میدهد. این نسبت شباهت زیادی به نرخ بازده مجموع داراییها دارد، تنها میزان سودآوری را به ازای هر ریال سرمایهگذاری شده توسط سهامداران نشان میدهد. به همین خاطر، اگر این نرخ بازده کمتر از نرخ بهره وامهای دریافتی باشد، استفاده از تسهیلات دریافتی به زیان صاحبان سهام خواهد بود.)اکبری،۱۳۷۸ (
نوع دیگر محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام بهصورت فرمول زیر است:) بریگام،۱۳۶۲ (
۵- نسبتهای ارزش بازار
آخرین گروه نسبتها، معیارهایی هستند که بین قیمت بازار و ارزش دفتری هر سهم و سود ارتباط برقرار میکنند. این گروه شامل نسبتهای مربوط به سود سهام نیز هستند.
سود هر سهم (EPS):
نشاندهنده مبلغ سود بهدستآمده بازار هر سهم میباشد. چنانچه در ساختمان سرمایه، سهام ممتاز وجود داشته باشد، برای تعیین مبلغی که به سهام عادی تخصیص مییابد، ابتدا باید سود سهام ممتاز را از سود خالص کسر کرد. بههرحال چنانچه همانند شرکت موردبررسی، سهام ممتازی وجود نداشته باشد، سود هر سهم از تقسیم سود خالص بر تعداد سهام منتشره به دست میآید. سود هر سهم مانند سود سهام مورد انتظار، معیار مفیدی در ارزیابی عملکرد عملیاتی شرکت است.)مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸ (
نسبت قیمت به سود ( ضریب P/E ) :
برخی نسبتها نظر سهامداران را نسبت به شرکت ارزیابی میکنند. نسبت به سود یکی از این نسبتها است که از تقسیم قیمت روز هر سهم بر سود هر سهم به دست میآید. بالا بودن این نسبت مطلوب است زیرا نشان میدهد که به تصور عموم سرمایهگذاران، شرکت آینده خوبی دارد.
ارزش دفتری هر سهم عادی :
ارزش دفتری هر سهم از تقسیم خالص داراییها متعلق به سهامداران عادی ( حقوق صاحبان سهام پس از کسر حقوق سهامداران ممتاز ) بر تعداد سهام عادی منتشره به دست میآید. مقایسه ارزش دفتری هر سهم و قیمت بازار هر سهم معیار دیگری از نحوه نگرش سرمایهگذاران نسبت به شرکت میباشد.
نسبتهای سود سهام :
بسیاری از سهامداران عمدتاً به دریافت سود سهام علاقه دارند. دو نسبت مربوط در این زمینه، بازده سود سهام و نسبت سود سهام پرداختی است.)وستون و بریگام،۱۳۶۲ (
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |