
هنگامی که اختلال اضطراب یا هراس اجتماعی، برای اولین بار به عنوان یک اختلال روانی در “سومین نسخة راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی” (DSM-III) توسط “انجمن روانپزشکی امریکا” (APA[1]) (APA، 1980) مطرح گردید، ویژگی اصلی آن، ترس از ارزیابی در موقعیتهای عملکردی (یا موقعیتهایی که دربرگیرندة مشاهده و مداقه توسط دیگران هستند) بود و بعد از آن هم در DSM-III-TR و DSM-IV (APA، 1994) تعریف آن به ترس در موقعیتهای تعامل اجتماعی گسترش یافت (سافرن[2] و همکاران، 1999 به نقل از عطریفرد، 1392). لازم به توضیح است که جدیدترین بازنگری این معیارها در سال 2011 بر اساس معیارهای پیشنهادی گروه تحقیقاتی APA برای تدوین DSM-V انجام شده است. البته سازمان بهداشت جهانی (WHO) نیز از اختلال مذکور در طبقه بندیهای بینالمللی بیماریها یاد کرده که آخرین آنها در نسخة 2010 از “دهمین طبقه بندی بینالمللی بیماریها” (ICD-10) (WHO، 2010) آمده است (عطریفرد، 1392). لازم به ذکر است که آنچه در تعاریف موجود در مورد اختلال اضطراب اجتماعی چشمگیر است، تغییرپذیری در وسعت و شدت اختلال است و می تواند با ویژگیهای تحولی، مزمن بودن، و ناتوانی مشخص شود، طوری که بعضی از افراد فقط از موقعیتهای عملکردی معین (مثل صحبت کردن در جمع، خوردن چیزی در رستوران، استفاده از توالت عمومی، نوشتن در حالی که دیگران دارند او را مشاهده می کنند) میترسند؛ در حالی که دیگران گسترة وسیعی از ترسها را که ممکن است شامل موقعیتهای عملکردی و ترسهای تعاملی باشد نشان دهند (مثل ملاقات افراد جدید، رفتن به قرار ملاقات، نه گفتن به تقاضاهای غیرمعمول) (هافمن[3] و اوتو[4]، 2008).
2-5: ملاکهای تشخیصی اضطراب اجتماعي در DSM – IV– TR
در ملاکهای تشخیصی DSM – IV– TR در مورد جمعیت هراسی موارد زیر ذکر شده است:
الف) ترس شدید و دائم از حداقل یک موقعیت جمعی یا عملکردی که در آن فرد در برابر چشمان افرادی ناآشنا واقع شود یا احتمال آن باشد که دیگران او را موشکافی کنند و در چنین موقعیتی فرد بترسد به گونهای رفتار کند (یا علائم اضطرابی از خود نشان دهد) که تحقیر یا شرمنده گردد.
ب) مواجهه با موقعیت جمعی هراسآور تقریباً همیشه اضطرابانگیز باشد، این اضطراب می تواند به شکل حملة پانیکی درآید که وابسته به موقعیت مذکور است یا موقعیت مذکور آن را برمیانگیزد.
پ) خود فرد بداند که ترسش افراطی یا نامعقول است.
ت) فرد از موقعیت هراسآور جمعی یا عملکردی مذکور اجتناب کند و در غیر این صورت، با اضطراب یا رنج و عذاب شدید آن را تحمل کند.
ث) اجتناب، انتظار اضطرابآلود یا رنج و عذابی که در موقعیتهای هراسآور جمعی یا عملکردی مذکور روی میدهد، به نحو چشمگیری مخل روال عادی زندگی فرد، کارکردهای شغلی (یاتحصیلی)اش، یا فعالیتها و روابط اجتماعیاش باشد یا فرد از بابت ابتلا به چنین فوبیایی در رنج و عذاب فراوانی به سر برد.
ج) در افراد زیر 18 سال حداقل شش ماه طول کشیده باشد.
چ) اضطراب یا اجتناب مذکور، ناشی از اثرات جسمی مستقیم یک ماده (مثلاً از مواد مورد سوء مصرف یا از داروها) یا یک بیماری طبی عمومی نباشد و نیز آن را اختلال روانی دیگری بهتر توجیه نکند.
ح) درصورت وجود یک بیماری طبی عمومی یا یک اختلال روانی دیگر، ترسی که در ملاک الف ذکر شد ربطی به آن نداشته باشد، مثلاً ترس فرد از لکنت، رعشهای که در بیماری پارکینسون وجود دارد، یا نشاندادن رفتار تغذیهای نابهنجاری نباشد که در بیاشتهایی عصبی یا پراشتهایی عصبی وجود دارد (سادوك و سادوك، 1387).
2-6: ملاك هاي تشخيصي اضطراب اجتماعي در ICD-10
الف) يكي از دو علامت زير باشد:
- ترسي برجسته از اينكه فرد كانون توجه واقع شود يا به گونهاي رفتار كند كه موجب شرمندگي يا تحقير او شود.
- اجتناب برجسته از كانون توجه واقعشدن يا موقعيتهايي كه در آنها ميترسد به گونه اي رفتار كند كه موجب شرمندگي يا تحقير وي شود.
اين ترسها در موقعيتهاي اجنماعي نظير غذاخوردن يا صحبتكردن در جمع، مواجهه با آشنايان در جمع، ورود يا حضور در گروههاي كوچك (مثل مهماني، ملاقات، كلاس درس) تظاهر مييابد.
ب) از زمان شروع اختلال در مواقعي حداقل دو تا از علائم اضطراب در موقعيت هراسآور همراه با حداقل يكي از علائم زير تظاهر يافته باشد:
(1) سرخي چهره يا تكان
(2) ترس از استفراغكردن
(3) احساس فوريت دفع يا ترس از تخلية غيرارادي ادرار يا مدفوع
پ) رنج هيجاني چشمگيري به دليل اجتناب يا علائم بوجود آمده باشد و فرد خود بداند كه اين اجتناب يا اضطراب، نامعقول يا افراطي است.
ت)علائم فقط يا اغلب در موقعيتهاي هراس آور مزبور يا در صورت احتمال پيدايش آن موقعيتها وجود داشته باشد.
ث) رایجترين نكتهای كه براي كنارگذاشتن ساير تشخيصها بايد به كار رود: علائم فهرستشده در معيارهاي “الف” و “ب” در نتيجة هذيان، توهم يا اختلالات ديگري نظير اختلالات رواني-عضوي، اسكيزوفرني و اختلالات مرتبط با آن، اختلالات خلقي (عاطفي) يا اختلال وسواسي-اجباري بوجود نيامده باشد و ثانويه به عقايد فرهنگي نيز نباشد (سادوك و سادوك، 1387).
2-7: شیوع
اضطراب اجتماعی یک اختلال نسبتا رایج است که 7 تا 13% افراد در جوامع غربی در طول زندگیشان به آن مبتلا هستند (فرماک، 2002). مطالعهای توسط محمدی و همکاران (2006) نیز برای بررسی شیوع SAD در نمونة 25180 نفری غیربالینی 18 سال به بالای ساکن مناطق شهری و روستایی ایرانی انجام شده است که نتایج آن بیانگر میزان 83/0 درصدی این اختلال در جمعیت ایرانی است که ونزل (2010) اظهار میدارد که این نتایج نسبت به نتایج مشابه در جوامع غربی بیانگر شیوع پایینی است که باید مورد وارسی و توجه قرار گیرد. در این راستا محمدی و همکاران (2006) اظهار میدارند که نتایج مطالعهشان می تواند ناشی از این باشد که پاسخ دهندگان در افشاکردن پریشانی هیجانی برای مصاحبهگران احساس راحتی نکرده اند و پریشانی هیجانی در فرهنگ ایرانی با جسمانیکردن ابراز میشود زیرا چنین روشی برای جامعه و خانواده قابل قبولتر است. با این حال باید توجه نمود که در راستای شیوع اضطراب اجتماعی در جوامع غربی، چنین استدلالی نیازمند وارسی و دقت بیشتری است و به سادگی نمی تواند نرخ شیوع پایین اضطراب اجتماعی را در تحقیق یاد شده تبیین کند. شاید پژوهش های دیگر نتایج جدیدی را آشکار سازند.
2-8: سیر و پیشآگهی
اطلاعات اخذشده از جمعیتهای بالینی در مورد دورههای ابتدایی هراس اجتماعی به روشنی مشخص کردهاند که هراس اجتماعی، اختلالی است با شروع زودرس که به طور معمول در میانة نوجوانی شروع میشود (راپی، 1995؛ به نقل از راپی و اسپنس، 2004) شروع هراس اجتماعی به طور معمول در اواسط نوجوانی و گاهی با سابقۀ بازداری اجتماعی یا کمرویی در دوران کودکی همراه است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1381)، به طوریکه چندین مطالعه نشان داده که اکثر افراد مبتلا به هراس اجتماعی شروع مشکل خود را قبل از 18 سالگی با میانگین سنی شروع 10 تا 13 سالگی گزارش میدهند ( اوتو[5] و همکاران، 2001). شروع اختلال ممکن است به طور ناگهانی و به دنبال یک تجربۀ تنشزا یا تحقیرکننده، یا احتمال دارد تدریجی باشد. سیر هراس اجتماعی اغلب پیوسته و مداوم است. طول مدت آن بیشتر برای تمام عمر است، ولی ممکن است شدت این اختلال در بزرگسالی کاهش یابد یا تغییر کند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1381).
2-9: اختلالات همراه
بطور کلی مطالعات نشان می دهند که در حدود 50-80% افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی، حداقل یک اختلال روانی دیگر هم دارند که نوعا اختلالات اضطرابی دیگر، افسردگی یا سوء مصرف مواد است (مورتبرگ[6]، 2006). در مواردی هم که بیش از یک اختلال وجود دارد، اضطراب اجتماعی معمولا ابتدا ظاهر شده است (مگی و همکاران، 1996؛ راپی و اسپنس[7]، 2004؛ اشنیر و همکاران، 1992؛ ویتچن و فهم، 2003).
از 5 مطالعهای که بر اساس معیارهای DSM-IV، همراهی اختلال اضطراب اجتماعی را با سایر اختلالات در بزرگسالی بررسی کردهاند، 3 مطالعه در نمونههای جامعه[8] اجرا شده اند (ونزل[9]، 2010). این مطالعات عبارتند از مطالعة لامپه[10] و همکاران (2003)، گرنت[11] و همکاران (2005)، و فهم و همکاران (2008). دو مطالعة دیگر که در نمونههای بالینی انجام شده اند، بررسی براون[12] و همکاران (2001) و کاشدان و همکاران (2006) میباشند. در مجموع، مطالعات نشان می دهند که بین 50 تا 70% افراد دارای تشخیص فعلی SAD، با اختلال اضطرابی کنونی دیگر و بین 38 تا 65% افراد دارای تشخیص فعلی SAD، با یک اختلال خلقی کنونی دیگر تشخیص داده شده اند (عطریفرد، 1392). در ارتباط با سوء مصرف مواد نیز، مطالعات انجامشده در نمونههای بالینی و غیربالینی نشان میدهد که بین 6/2 تا 7/16% افراد همراه با تشخیص فعلی SAD، دارای تشخیص سوء مصرف مواد/الکل و وابستگی به مواد/الکل هستند (براون و همکاران، 2001؛ لامپه و همکاران، 2003؛ گرنت و همکاران، 2005؛ کاشدان و همکاران، 2006؛ فهم و همکاران، 2008).
البته غیر از اختلالات مورد بحث که بدان پرداخته شد، به نظر میرسد که اختلالات دیگری نیز با SAD همراه باشند که در پیشینة پژوهشی نسبت به موارد مذکور، کمتر به آنها توجه شده است و از بین آنها میتوان به اختلالات خوردن (بطور مثال سوینبورن[13] و تویز[14]، 2007)، اختلال بدشکلی بدنی (بطور مثال کولز[15] و همکاران، 2006)، اختلال دوقطبی (بطور مثال ریمر[16] و همکاران، 2001؛ تامام[17] و اوزپویراز[18]، 2002)، روانپریشی (مازه[19] و همکاران، 2009؛ سیاپارلی و همکاران، 2007) اشاره کرد. همچنین نشان داده شده است که اختلال اضطراب اجتماعی با میزان فزایندة تلاشهای خودکشی، عملکرد شغلی و تحصیلی مختل، سلامت پزشکی مختل، رفتارهای جویندة سلامتی فزاینده، عملکرد استخدامی ضعیف، کیفیت زندگی ضعیف در حوزههای مختلف، و تعامل و حمایت اجتماعی کاهشیافته مرتبط بوده است (دیویدسون و همکاران، 1993؛ استین و همکاران، 2000؛ استین و کین، 2000؛ به نقل از مورتبرگ، 2006).
در آخر ذکر این نکته الزامی است که در ارتباط با تظاهرات بین فرهنگی اختلالات همراه با SAD، اعتقاد بر وجود الگوهای متفاوت در کشورهای غربی و شرقی هست که چنین پدیدهای می تواند ناشی از مکانیسمهای اجتماعی-فرهنگی باشد که بر تظاهرات و جریان اختلالات روانشناختی از جمله SAD موثر است (ونزل، 2010).
[1] American Psychiatric Association
[2] Safren, S. A.
[3] Hofmann, S. G
[4] Otto, M. W
[5] Otto, M. W.
[6] Mörtberg, E
[7] Spence, S. H.
[8] community
[9] Wenzel, A.
[10] Lampe, L.
[11] Grant, B. F.
[12] Brown, T. A
[13] Swinbourne, J. M
[14] Touyz, S. W.
[15] Coles, M. A
[16] Rihmer, Z.
[17] Tamam, L
[18] Ozpoyraz, N
[19] Mazeh, D